از فروشگاه والمارت تورنتو لایو داد. در حال صحبت کردن بودیم. در قسمت میوه ها و سبزیجات داشت دنبال هویج می گشت که یک هو گفت: اِ اِ چرخ دستیم کو؟». چرخ دستیشش را برداشته بودند. من از خنده غش کرده بودم. او هی می گفت: بلند نخند روی اسپیکری. روی اسپیکری. نخند. نخند دختر» . اما من روی زمین ولو شده بودم. خیلی صحنه خنده داری شده بود. هنوز هم که یادش می افتم، خنده ام می گیرد. روز اول دماوند را وقف نشاید. مگر حسینیه است!
آدم مگر ازدنیا چه می خواهد؟
یک کرونایی در قرنطینه !
روی ,نخند ,خنده ,چرخ ,اسپیکری ,یک ,روی اسپیکری ,من روی ,اما من ,دختر» اما ,روی زمین
درباره این سایت